ظهر عاشورای امسال ، همون موقع که بارون پودری می بارید و موسیقی غم از زمین و زمان ،برای چند دقیقه ای خلوت کرده بودم کنار منزل ابدیت و بی اختیار اشک می ریختم.پانزده سالی که یک عمر بود و زود گذشته بود و من انگار ظهر بیست و پنجم دی ماه هفتاد و هفت باشه اشک میریختم برای همه سالهای خوبی که باهات داشتم و همه سالهایی که نبودی...حتی یکی دو باری خواستم از اونجا دور بشم ولی دوباره بر میگشتم و به عکست نگاه می کردمو دوباره خاطراتت ،صدات و همه خوبی هات یادم می اومد و اشکی که امانم رو بریده بود ولی ته دلم می گفتم امسال یه هفته مونده به سالگردت دیگه دلم مثل هر سال نمیگیره ولی بازم نشد و وقتی اینجا اومدم تو این یه هفته که بی قرار بودم و هر شب کابوس می دیدم می دونستم که باید به تقویم نگاه کنم و نکردم در عوض امروز که خسته از یه شیفت اومدم خونه و وبلاگ بابک اسحاقی رو باز کردم دیگه اشک مجال نداد . دی ماه ،انگار ماه حسرت شده شده باشه برای ما. یکی دیگر از خوب های این سرزمین و این جهان رو فرستاد پیش خدا . بی اختیار یاد روز دیدار اولم با بابک افتادم ، همین امسال ، موقعی که کتاب شعر پدر بزرگوارش رو به من هدیه داد و من چقدر خوشحال شدم و عاشق یکی از شعر ها و امروز حسرت زیارت نکردنشان موند کنار بقیه حسرت های زندگیم.....
پی نوشت: بابک عزیز، می دونم خیلی خیلی سخته تحمل این روزا ولی امیدوارم همچنان استوار باقی بمونی تا مامان ناهید و بقیه عزیزانت ،کمتر حس کنن جای خالی پدر رو..منم در غم خودت شریک بدون دوست خوبم.....
بله روحشون شاد
روح مادرتون شاد. قطعا جاشون خالیه، اما امیدوارم خودشون دعا کنن که آرامش به دل شما برگرده...
روزهای بدیه دکتر... کاش کنارشون بودیم...
ما هم اون کتاب رو هدیه گرفتیم، با امضای خودشون...
ممنون دل آرام عزیز
اره ای کاش کنارشون بودیم.....
چه خوب یادگار خوبی ازشون هست پیش ما....
سلام
روحشون شاد
سلام
بله روحشون شاد
من چقدر از این ماه های سرد متنفرم!
سردترین روزهای زندگیم در این روزهای سرد بوده.
منم به ایشون تسلیت میگم.
درک می کنم....
چی بگم والا
چقدر دیر میشناسیم آدما رو
استاد اسحاقی از شاعران بزرگوار بودند و نمی دانستیم
مثل خیلی چیز های دیگر که نمیدانیم
تسلیت برای بابک عزیز
دکتر دنیا همینه دیگه
آرزومند روز های بهتر برای همه هستم
بله متاسفانه همینطوره پونی عزیز
سلام
من هم تسلیت میگم
اما یه لحظه فکر کردم نکنه .... بی خیال اصلا حرفشو نزنم بهتره
سلام
روح شون شاد......
روحشون شاد
روح مادر شما و پدر بابک اسحاقی و همه ی خوب هایی که جاشون برای همیشه خالی میمونه
خدا صبر بده به دل های کوچیک ما آدم ها برا تحمل روزهای سخت نبودن بزرگ های زندگیمون....
روح همه عزیزان رفته شاد....
اینجور مواقع نمیدونم چی بگم خدا صبرشون بده
بله.....روح شون شاد...
روحشون شاد و درجاتشون عالی
آمین...
خیلی تلخ بود خدا رحمتشون کنه
آمین....
واقعن شوک بزرگی بود
خدا به خودش و خانواده اش صبر بده
اره...امیدوارم
سلام
روح ایشون شاد
روح مادر شما شاد
واقعا دیماه ماه عجیبی شده
سلام
روح همه رفتگان شاد
دی ماه و اردیبهشت چیزی ورای سکوت تلخ هست برای من،، قبلا اردیبهشت کمر به نابودی من بسته بود.. چند سالیه دی هم کنار اردیبهشت با هم لطف دارن
از ترسم هر وقت وبلاگ اقای اسحاقی میرم زود دستم رو میذارم روی تیتر سال ٩٢......تحمل خوندن تیتر رو ندارم،،، تنم میلرزه
می فهمم.....
خیلی ناراحت شدم اقای دکتر .روحشون شاد
بله روحشون شاد و یادشون گرامی