تو بودی و یه پیاله پر از احساس . زمستان بود و یک عاشقانه پر ازمستی.پرستو ها کوچ می کردند و بهار بهارلبخند....پاییز شد و و به اندازه تمام سنگینی انتظار ،برگ خزان ،برگ خزان ،برگ خزان.....
تو بودی و یه پیاله پر ازحسرت، زمستان بود و سرما سرما تنفر. بهار و شکوفه شکوفه جستجو...تابستان گرما ی داغ غم. پاییز شد و به اندازه تمام سنگینی انتظار ،برگ خزان ،برگ خزان ،برگ خزان......
تو بودی تو هستی و تو خواهی بود چون فصل ها جاودانه جاودانه جاودانه......
پی نوشت :برای 29 ام قرار وبلاگی داریم تو تهران ،تمام دوستانی که نوشتند مایل به شرکت در این قرار هستند هم دعوتند فقط لطف کنید و شماره تلفن برام بذارید که هماهنگی های لازم انجام بشه....
پی نوشت 2:قرار رشت انجام نشد و احتمالا بعد از قرار تهران اواخر همین هفته انجام بشه.....
سلام آقا بابک
هم هوایی در رطوبتی آشنا
جاودانگیه احساسی ماندگار
و برگ خزان
به امید برقراری قرارها
سلام سپید جان...
ممنون دوست عزیز
سلام راجع به قرار بلاگی رشت چیزی نگفته بودین که دکتر!!؟؟
امیدوارم حسابی بهتون خوش بگذره این ایام
من تو پست قبلی نوشتم و گفتم هر که مایل هست شماره تلفن بذاره....که احتمالا شما ندیدید.....میگم احتمالا اواخر همین هفته باشه و خوشحال میشم ببینمتون....
او بود و پیاله پیاله احساس...
او رفت و به جانم پیاله پیاله حسرت گذاشت، جاودانه جاودانه جاودانه...
خیلی دوست دارم تو اون قرار وبلاگی باشم. اما به اقای شوهر چه توضیحی بدم؟ اینجا چرا آیکون گریه زاری نداره؟
ایکاش می تونستید بیایید ددوست قدیمی قدیمی وبلاگی من....نمیشه با خودشون بیایید؟یا با قلاچ؟
سلام دیادیا
روز و روزگارتون خوش و ایام به کام
امید که 29 ام روز خاصی برای شما و دوستان باشه
ما رشتیا هم می خوایم می خوایم
سلام
گفتم که احتمالا برای اخر همین هفته باهاتون هماهنگ می کنم
خانوم باران لاهیجی هم ساکن رشت هستند؟؟؟؟؟؟؟ درود بر شما بانوی بارانی
آقای دکتر هنوز مکان قرار مشخص نشده در رشت؟؟؟؟؟
بله....
متاسفانه نشد ....
من دوست دارم بیام منتها بیست و نهم میشه دو شنبه که از صبح تا تقریبا پنج سرکار هستم بعد هم باید برم کرج و بچه رو بگیرم. امیدوارم به همتون خیلی خیلی خوش بگذره و دوستانی که نتونستن بیان رو هم یاد کنید.
خیلی دلم می خواست می دیدمتون....ممنون
من دلم خیلی میخواد بیام اما تهران نیستم و شهرستانم و حسابی کار دارم
ممنون لیلیوم عزیز
چی بگم والا
سلام خوبین امیداوارم بتونم ببینمتون
سلام
ممنون
سلام بابک جان. گمت کرده بودم. خوشحالم که پیدات کردم. ممنون بابت تبریک. پردیس هم پزشکی و دندانپزشکی قبول شد که البته مصاحبه داره و نتایج نهایی دیماه معلوم میشه.منو در جریان قرار رشتت بذار. اگه بتونم وقتمو تنظیم کنم خوشحال میشم ببینمت.
سلام
امیدوارم همیشه موفق باشن...چشم حتما...
گرار ما یادت نره دیر نکنی منتظرم
ها ها ها ...
امیدوارم بهتون خوش بگذره دکترجان و با آدم خوش مشربی چون شما حتما به دوستان تهرانی خوش خواهد گذشت.
ممنون بیتای عزیز
چقد قشنگ همینطوری می نویسی!! من همینطوری اصلا نوشتنم نمیاد
ممنون شما لطف دارید
سلام . یک سوال بی ربط با این قرار مدار وبلاگی که ما به دلیل اینکه در جایی که یک جاده مانده به آخر دنیاس زندگی می کنیم! قیدش را می زنیم... و سوال اینکه: پرسیسکی یعنی چه؟!!
سلام
یعنی ایرانی...
اسم نویسنده عوض شده یا من تازه دیدم.قبلا دیادیا بوریا نبود.بود؟
من همیشه با این اسم می نوشتم
بابک جان امیدوارم قرارتون به خوبی و خوشی گذشته باشه. لطفا زودتر بیا و برای اونهایی که نتونستن بیان تعریف کن. بالاخره وصف العیش نصف العیش
ممنون ازاده عزیز....اگه شد می نویسم
سلام
خیلی منتظر تماستون بودم برای قرار[
سلام
هایده عزیز واقعا نشد همتون رو ببینم
امیدوارم که از دستم ناراحت نشده باشید
انشالله دفعه بعدی....
سلام دکتر خوبی چه خبرا کی اومدید ایران من نفهمیدم؟
سلام
ممنون
چی بگم والا
یک کامنت همین طوری برای چهار فصل اول؛
سرد است
و زمستان
صدای سوتی بی مهابا دشت را فریاد می زند
دود، آسمان مه گرفته را می رقصد
و قطار، پرهیاهو به راه می افتد
ایستگاه ها اما، در برف گم شده اند
این قطار
این بهمن
این اسفند
شکوفه ی گیلاس به شاخه نشسته
سال تحویل شده
و حالا بهار است
بهار
و روزهایی سراسر اشتیاق مهتاب
بهار
و شب هایی سرمست از رویای آفتاب
بهار
و نبرد نسیم و طوفان، باد و باران
صبح
هوا گس است
بعد از ظهرها اما، کسل
دیشب تیر ماه بود
هراسان
تلخ
و تنها
این ایستگاه
این مرداد
این شهریور
برگ زرد به شاخه نشسته
شکوفه خشک شده
و حالا پاییز است
پاییز
و غروب های بی جهت
پاییز
و آفتاب های کال
پاییز
و صدای سوت قطار
که هنوز
که شاید تا همیشه
به گوش می رسد...
سارا من الان چی بگم؟
کامنت نبود یه پست بود برای روهایی که نمی نویسی....
متاسفانه تو مازندران گیر افتادم.....خیلی دلم می خواست آخر هفته ببینمتون .... پروژه ای هست که باید تحویل بدم دعا کنید به خوبی تموم شه...
ممنون از لطف تون...امیدوارم پروژه تون به خوبی انجام بشه
هرکس جای من بود می برید،
امامن هنوز می دوزم...چشمهایم رابه امید دیدارت!
قشنگ بود...ممنون
آخه چرا منو دعوت نکردین؟؟؟ من دوست داشتم باشم همتون را ببینم. کاش یک عکس می گذاشتین از دور همیتون؟؟؟؟
بهینه عزیز
تعداد دوستان خیلی زیاد شد و با اینکه خیلی دلم می خواست همه تون رو ببینم ولی نشد.....امیدوارم دفعه بعدی حتما ببینمتون
الان که وبلاگ آقای رگبار رو می خوندم بیشتر حسرت می خورم که کاش می دیدمتون... ای بابا...
راستی امسال اتاقم ویوی نزذیکتری به دریا داره و حس خوبی بهم میده
دیدن موج ها از رو تراس و نوشیدن چای ...و صد البته فکر نکردن به پروژه نا تمام!
چه اتاق خوبی.....هزار تا داستان و پست میشه نوشت باهاش.....
سلام. چه بد!
من ۱۱ آبان تا ۱۳ تهرانم!
سلام
نمی دونم واقعا ...ممکنه تهران باشم اگه بشه حتما میبینمتون
سلام دکتر جان!خیر مقدم!!!
یعنی وقتی بعد از مدتی گرفتاری اومدم و با پست ایران نوشت شما مواجه شدم کلی ذوقیدممممم!
خوش اومدین!
سلام
ممنون المیرای عزیز
بهتون تا حدی حق میدم
خیلی دلم میخواد ببینمتون اقای دکتر .ولی منم تازه از سفر برگشتم و کلی سرم شلوغه ولی حتما؛ سعیم بر اینه که اون تاریخ رو تهران باشم که از قبل هماههنگ کنم دوست عزیز.خوش باشید
ممنون
منم دلم می خواد خیلی از دوستان وبلاگی مو ببینم ولی اون قرار تموم شد
اوه چه اشتباهی منظورتون ۲۹ مهر بود درسته .من نبودم وتازه این پستتون رو خوندم و خجسته از اینکه میبینمتون فکر کردم منظورتون توی ابان ماهه.خیلیییییییییییی حیف شد .چون رشت که اصلا؛ مسیرم نیست
ممنون دوست خوبم
شما لطف دارید
دکترعزیز درودبسیاربرشما.خوش آمدید به سرزمین مادری.دلم واقعابرای خونه مجازی تون تنگ شده بود.باورتون میشه چندین وچندباراومدم وبه هیچ عنوان کامنتهام ثبت نمیشد(امیدوارم این بارپیروزبشم!).بایدباکلی تاخیربگم،خونه مجازی جدیدمبارک باشه وانشاالله پرشه از خاطرات شیرین ودل نوشته های بی نظیرتون.دکترجان،لبخندتون همیشگی ودل تون پرامید.(و امیدوارم بهتون کلی خوش بگذره تو این شهرپرهیاهو وباکوله باری ازخاطرات خوش،کوچ کنید). درپناه خدا باشید.
ممنون دلارام جان....
راستی،٣پست اخیر رو الآن خوندم،اشکم سرازیرشد.واقعاقشنگ نوشتید،فوق العاده بود اون توصیف هاتون.پرشدم ازحسهای خوووب وعطر بارون...پاینده باشید آقای دکتر با احساس.
ممنون دلارام عزیز
chi shod???kia umadand????
خوب بود دکتر....بعدا براتون تعریف می کنم