پرسیسکی وراچ

یادداشت های یک متخصص زنان و زایمان

پرسیسکی وراچ

یادداشت های یک متخصص زنان و زایمان

ایران نوشت

آفتاب ......

خیر مقدمش چنان بر جانم نشست  که انگاری از جهان دیگری امده ام، پر بیراه نمی گویم...فقط پنج ساعت قبل از پروازم ،برفی ساکت ، چون دختری شرمگون در اولین ملاقات با مرد رویاهایش ،بر اسمان کیف بارید و من بعد هشت ساعت ،به چابک سوار دشت اسمان وطن ، خورشید درخشنده لبخند میزدم....تصور ، تابستان و گرما برایم مثل برگشت به زمان گذشته است ، انگاری سوار بر ساعت زمان شده ام و چنان ذوق زده بلعیدم این حس عجیب را،  که گویی صیادی غرق نگاه معصوم اهویی شده باشد...

تهران....

شهری که برایم فقط  مملو ازخاطره های خوب گذریست....

چقدر قدم زدن بر این خاک لذت بخش است... خاکی که از ان توست.....

خانه....

یکی دو روزی اینجا هستم و هنوز حس اشنای خانه را ندارم... مطمئنم وقتی هوای رشت را نفس بکشم و از تابلو بزرگ به شهر باران خوش امدید بگذرم... بوی شهر ، بوی خانه ،عطر مادر و تمام روزهای کودکی در من جاری می شود و چون مرواریدی بر گونه هایم می نشیند.....